معنی پارچه روپوشی قدیمی
حل جدول
ارمک
پارچه روپوشی
ارمک
ارمک، برزنه
نوعی پارچه روپوشی
بَرزَنه
برزنه
پارچه روپوشی قدیم
ارمک
پارچه ای قدیمی
آقبانو
نوعی پارچه قدیمی
رومی
پارچه روپوش قدیمی
ارمک
نوعی پارچه چادری قدیمی
آقبانو
نوعی پارچه قدیمی چادر
آق بانو
اقبانو
آقبانو
لغت نامه دهخدا
پارچه پارچه. [چ َ / چ ِ چ َ / چ ِ] (ص مرکب) شاخ شاخ. پاره پاره. لَخت لَخت. لت لت.
- پارچه پارچه کردن، پاره پاره کردن.
فرهنگ عمید
هرچیز بافتهشده از پنبه، پشم، یا ابریشم، جنس ذرعی،
پاره و تکۀ چیزی: یک پارچه سنگ، یک پارچه آجر،
واحد شمارش آبادی و ملک،
معادل ابجد
899